مهارتهای هر فرد به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند که این دو دسته عبارتند از: مهارتهای نرم و مهارتهای سخت. مهارتهای سخت شامل توانمندیهایی هستند که فرد برای انجام دادن کارها به آن نیاز دارد. این مهارتها از طریق آموزش بهدست میآیند و قابل اندازهگیری هستند؛ امّا مهارتهای نرم شامل مهارتهای بینفردی است که تعریف و ارزیابی آنها، برخلاف مهارتهای سخت که ساده است، بسیار دشوار است. در ادامه همراه ما باشید تا به معرفی مهارتهای نرم بپردازیم.
بهتر است قبل از پرداختن به معرفی مهارتهای نرم، کمی بیشتر با معنی و مفهوم مهارت نرم آشنا شویم. همانطور که میدانید مهارتهای نرم در مقابل مهارتهای سخت قرار میگیرند و آنها را میتوان ترکیبی از مهارتهای اجتماعی، ارتباطی و مردمی دانست.
در سالهای اخیر، شرکتها به این موضوع اهمیت بیشتری داده و آن را مکملی برای مهارتهای سخت میدانند. مهارتهای نرم میتواند شانس فرد را برای داشتن شغلی بهتر افزایش دهد؛ زیرا این دست از مهارتها سبب برتری فرد نسبت به دیگران میشود و حتی اگه شما شخصی تحصیلکرده باشید، این مهارتِ نرمِ شما است که میتواند تاثیرگذار باشد. حال که بهطور مفید با مفهوم Soft Skills آشنا شدید، به معرفی ۵ مهارت نرم میپردازیم.
در هر شغل و جایگاهی که هستید، باید به این موضوع واقف باشید که برای پیشرفت و عملکرد بهتر، به مهارتهای نرم احتیاج دارید. در دستهی مهارتهای نرم موارد زیادی را میتوان نام برد؛ اما ۵ مورد از اصلیترین و کاربردیترین آنها شامل مهارتهای ارتباط نوشتاری، آموزش، تمرکز، اجتماعی و بزرگنگری است.
با بهکارگیریِ این موارد، میتوان از اصلیترین مزایای مهارتهای نرم بهرهمند شد؛ البته، دیگر مهارتهایی مانند مدیریت زمان، انعطاف پذیری، حل مسائل و مشکلات، کار گروهی و تیمی، انضباط شخصی و موارد مشابه وجود دارند که آنها نیز در لیست مهارتهای نرم قرار میگیرند. در این مطلب به معرفی ۵ مهارت نرم بسنده کردهایم. این ۵ مورد هم در زندگی شخصی و هم در محیط شغلی بسیار موثر هستند.
ممکن است در محلی که مشغول بکار هستید، مجبور باشید روزانه به چندین نامه، پیام یا ایمیل پاسخ دهید. توجه به جزئیات این امر مهم، میتواند این حس را در طرف مقابل ایجاد کند که برایش ارزش زیادی قائل هستید؛ پاسخ سریع و مناسب دادن به پیامها و ایمیلها، جدا از این که حس رضایت و اعتماد را در طرف مقابل ایجاد میکند میتواند در آینده سبب پیشرفت شغلی شما نیز شود.
البته باید به این نکته توجه داشته باشید که دقت در نوشتار و رعایت اصول نگارشی و نامهنگاری نیز بسیار مهم است و اگر این امر بشکلی نادرست صورت گیرد میتواند اتفاقات مثبت را منفی جلوه دهد؛ به این معنی که نه تنها حس با ارزش بودن در طرف مقابل ایجاد نمیشود بلکه احساس میکند عدم رعایت اصول نامهنگاری و نوشتاری به منزله کم توجهی است و میتواند سبب نارضایتی طرف مقابل شود.
برای جلوگیری از سوءتفاهم باید همیشه نامهی خود را محترمانه و به دور از حاشیه نوشت و بطور دقیق و شفاف به اصل موضوع پرداخت. از موارد مهم دیگر که سبب رضایت فرد در نامه یا ایمیل میشود میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
علاوه بر نکات قبلی، توجه به این ۳ مورد نیز میتواند سبب شود تا در مهارت ارتباط نوشتاری موفق شوید؛ ولی برای پیشرفت در این زمینه باید تمرین بیشتری انجام دهید.
تقریباً در تمامی مشاغل باید بطور مستمر تمرکز خود را حفظ کنید. توجه بر روی جزئیات، میتواند مقدمات پیشرفت شغلی را فراهم آورد و از آنجایی که این مهارت یکی از مهمترین مهارتهای نرم است، اگر در انجام این عمل به اندازه کافی خوب نیستید، باید بر روی تمرکز خود بیشتر کار کنید.
در عصری که در آن زندگی میکنیم، به دلیل داشتن دغدغههای زیاد و وجود عوامل پرت کننده حواس، تمرکز عمل آسانی نیست. تصور کنید مدیریت طراحی یک پروژه بعهده شماست، با وجود گوشی همراه و چک کردن پیاپی شبکههای اجتماعی مختلف نظیر فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام و دیگر شبکهها، آیا میتوانید تمرکز کامل و دقیقی بر روی پروژه داشته باشید؟ احتمالا پاسخ این سوال منفی است؛ بنابراین باید انجام فعالیتهای سطحی را محدود یا حذف کنید و تمام انرژی و تمرکز خود را بر روی فعالیتهای عمیق بگذارید.
منظور از فعالیتهای سطحی کارهایی هستند که دارای منافع یا لذت کوتاه مدت هستند؛ امّا فعالیتهای عمیق در بلند مدت سبب کسب موفقیتهای چشمگیری میشوند و میتوانند تاثیرات بسیار مثبتی بر روی زندگی داشته باشند.
برای آنکه امر تمرکز بصورت مطلوب انجام پذیرد، باید برای آن برنامهریزی دقیق و مناسب داشت؛ بعنوان مثال به مدت ۳۰ دقیقه تمام افکار مزاحم را از خود دور کنید و تنها بر روی موضوع مدنظر تمرکز کنید، سپس یک استراحت چند دقیقهای داشته باشید. باید توجه داشت که وجود این مهارت میتواند پیش نیاز دیگر مهارتهای نرم باشد.
بسیاری از افرادی که به شغل جدیدی منصوب میشوند، تصور میکنند که مطلب خاصی برای آموزش دادن ندارند؛ میتوان گفت این تصور یک ضعف محسوب میشود. در هر شغلی که هستید و در هر مسیری که حرکت میکنید، همیشه مطالبی برای یاد گرفتن و یاد دادن وجود دارد؛ بنابراین توجه به این مهارتِ نرم میتواند نشاندهندهی پویاییِ شما در محل کار باشد.
اگر در حوزهی کاری خود هیچ مطلبی برای آموزش دادن ندارید میتوانید با ارتباط گرفتن با حوزههای دیگر و ایجاد پل ارتباطی بین خود و آنها، به آموزش موضوعات مختلف بپردازید. بطور حتم شما مهارتهایی را میدانید که دیگر همکارانتان از دانستن آن غافل هستند؛ همچنین از این مهارت میتوان در زندگی شخصی و برای ایجاد ارتباطی سالم با دیگر اعضای خانواده استفاده کرد.
بطور معمول تمامی مشاغل از چند بخش تشکیل میشوند. اگر در شغلی چند بخشی مشغول بکار هستید، هیچگاه، تنها اهداف منافع بخش خود را در نظر نگیرید؛ بلکه بطور یکپارچه و کلی بنگرید. ممکن است در بخشی که در حال فعالیت هستید، اهدافی را در نظر بگیرید که با منفعت کلی سیستم یا دیگر بخشها در تضاد باشد، این موضوع نهتنها پیشرفتی را به همراه ندارد، بلکه در برخی از شرایط حتی سبب از دست دادن شغل هم میشود. بنابراین در مهارت نرم بزرگ نگری، تمامی تمرکز بر روی تمامی سیستم است و نباید در تعیین اهداف، منافعِ تنها یک بخش را در نظر گرفت.
توجه به این مهارت نرم میتواند حس مسئولیت و وظیفهشناسی فرد را افزایش دهد که این مهم رضایت و موفقیت شغلی را بهمراه دارد؛ در نتیجه، همیشه یک نمای کلی از موقعیت خود در سازمان داشته باشید و برای برتری دادن به آن تلاش کنید.
فرهنگ سازمانی، مجموعهی رفتارها و ارزشهایی است که به بهبود محیط روانی و اجتماعی سازمان کمک میکند و از جمله مواردی است که اسباب پیشرفت هر سازمانی را فراهم میکند. این فرهنگ را معمولاً همکاران در محیط سازمان ایجاد میکنند و بهرهمندی بیشتر از فرهنگ سازمانی، نیازمند توسعه مهارتهای اجتماعی است.
بطور متوسط، شما نیمی از تایم روزانهی خود را در محیط کار سپری میکنید. آیا حاضر هستید با اشخاصی که سخن چین، دروغگو و بطور کلی فاقد ارزشهای اجتماعی هستند، وقت خود را بگذرانید؟ هیچ شخصی حاضر نیست نه تنها در محل کار، بلکه در زندگی شخصیاش نیز با چنین افرادی در ارتباط باشد؛ بنابراین برای اینکه در محل کار یا زندگی شخصی دارای ارزش و اعتبار باشید، همیشه پایبند به اصول و رفتارهای اجتماعی باشید.
این اصل مهم را به یاد داشته باشید که برای پیشرفت کردن و رسیدن به موفقیت باید بتوانید با دیگران تشکیل تیم دهید؛ با یکدیگر ارتباط موثر داشته و قابل اعتماد باشید؛ در چنین شرایطی است که میتوان موفقیت را تضمین کرد.
بهطور حتم میتوان گفت تمامی مدیران و کارفرمایان برای کارمندانی که دارای مهارت نرم مسئله هستند، ارزش زیادی قائلاند. حل مسئله در سریعترین زمان ممکن و به شکلی موثر میتواند در پیشبر اهداف و استراتژیهای سازمان بیشترین تاثیر را داشته باشد. انجام این مهم بهتر است بهصورت تحقیق و مشورت با همکاران انجام شود.
باتوجه به گسترش استارتاپها، مهارت تطبیقپذیری یکی از مهمترین مواردی است که افراد باید به دقت نمایند. در فعالیتهای مبتنی بر فناوری باید به شکل ویژهای به سازگاری اهمیت داد و دلیل اصلی آن انعطافپذیری بالای این فعالیتها است. در بسیاری از موارد فرد باید توانایی تغییر فرآیند در ابزارها یا مشتریان را داشته باشد. کارکنان باید توان سازگاری با شرایط و روشهای جدید را در خود ایجاد کنند. بدین ترتیب میتوان گفت در عصر امروز مهارت نرم تطبیقپذیری جایگاه والایی در میان مدیران و کارفرما به ویژه صاحبان استارتاپها دارد. برخی مهارتهای نرم تکمیل کننده تطبیقپذیری شامل صبر، مشارکت، خوشبینی، ثبات و موارد این چنینی است.
بهطور معمول کارفرما مستقیم درخصوص مهارتهای نرم افراد سوال نمیکنند، بلکه موقعیتی را برای فرد تشریح میکنند که بتوانند از آن طریق به مهارتهای نرم فرد پیببرند. در این شرایط فرد با تحلیل و بررسی موقعیت و ارائه پیشنهادات کاربردی مختلف برای حل، کارفرما را از مهارتهای نرم خود مطلع میکند. برخی از مهمترین مهارتهای نرم مانند مهارت های حل مسئله، تمرکز، مدیریت زمان، اعتمادسازی از موارد این چنینی است.
سوال که بسیاری از کارفرمایان و مدیران با آن مواجه هستند این است که باید به مهارت نرم توجهای ویژه داشت یا مهارت سخت؟ جواب این سوال بسیار ساده است؛ همانطور که بدون مهارت سخت و فنی امکان شروع هیچکاری وجود ندارد، بهطبع در نبود مهارت نرم نیز گسترش مهارت سخت معنایی ندارد. این دو مهارت به مانند دو بال پرنده عمل میکنند، به همان اندازه که پرنده برای پرواز و صعود به هر دو بال نیاز دارد، سازمان نیز برای رشد به هر دو مهارت نرم و سخت نیازمند است.
با وجود معرفی تعدادی از مهارتهای نرم و اثبات وجود ارتباط مؤثر بین آنها و موفقیت، باز هم برخی از افراد تنها بر این باور پایبند هستند که مهارتهای سخت در مقابل مهارتهای نرم دارای اهمیّت بیشتری هستند و بطور کلی ارزشی برای مهارتهای نرم قائل نیستند. باید گفت که این تصور کاملاً غلط و دور از ذهن است.
بخش اعظم دستیابی یک موفقیت شغلی به سبب مهارتهای نرم ایجاد میشود و بخش کمتری از آن برگرفته از مهارت سخت است؛ بطور مثال یک فروشنده با آگاهی کامل و جامعی که از محصولات دارد، باز هم در امر فروش ناکام است و دلیل آن عدم وجود مهارتهای فردی در ایجاد ارتباط مؤثر با مشتری و حفظ آن است؛ بنابراین اینطور میتوان برداشت کرد که مهارتهای سخت در نبود مهارتهای نرم تقریباً ناکارآمد هستند.
موضوع بعدی که اهمیت مهارتهای نرم را نشان میدهد، وابستگی محیطهای کاری به روابط بین فردی است. وجود مهارتهایی نظیر گوش دادن، کار تیمی، حس همکاری و مواردی از این دست، بسیار مهمتر از مهارتهای سخت است. همچنین یادگیری مهارتهای سخت، دشوار نیست و نیازمند تلاش کمتری است؛ امّا یادگیری مهارتهای نرم به تلاش بیشتری احتیاج دارد و این خود نشان از اهمیت مهارتهای نرم و استفاده از آن است.
پس از معرفی مهارتهای نرم که تنها بخش کوچکی از مهارتهایی بود که در زندگی شخصی و شغلی افراد کاربرد دارند یادتان باشد هیچگاه از قدرت و نفوذ مهارتهای نرم غافل نشوید و همیشه در صدد یادگیری و رشد آنها باشید.